امتیاز ماهی کوچک و هزاران دلار ماهی بزرگ

امتیاز ماهی کوچک و هزاران دلار ماهی بزرگ

رضایت و رسیدگی به نارضایتی ، شکاف بین انتظارات و نتایج ، گفتگوی خوب

عکس آمان ماهاترا در Unsplash

امروز با یک فرد کاملا صریح صحبت می کردم

این مسئله ناامیدی و رویاها بود. با هم صحبت کردیم و چیزی یادم آمد. پس از مکالمه ، در آنجا به دار آویختم. و فکر کردن.

شما باید این را برای من درک کنید. این رویای معمولی است حتی اگر خیلی از افراد متوجه آن نشوند.

خاطرات مربوط به یک استاد برجسته بود که در حال توضیح بازاریابی و یک مسئله مرتبط با روانشناسی بود. h1>

وی مقالات و حتی ابزاری را برای اندازه گیری عدم رضایت مشتری توضیح داد.

به هر حال ، توضیح اساسی کاملاً ساده بود: عدم رضایت شکاف بین انتظار و واقعیت است.

I احساس رابطه کرد این یک هیولای بزرگ در زندگی است. فکر نمی کنید؟

این بستر نوشتاری را مثال بزنید. ما احساس خاصی می کنیم و هستیم. اما به راحتی نمی توان صدای ما را گوش داد.

ما می پریم و دستانمان را در هوا تکان می دهیم و انتظار داریم مردم متوجه ما شوند. معمولاً چنین نمی کنند. این مورد من است. و می تواند احساس شکست کند. و بعد از چندین بار تکرار طاقت فرسا. اما من معتقدم که لازم نیست اینگونه باشد.

به عنوان مثال ، من در ایجاد صدای نوشتن خود لذت می برم. من شروع به درک آن می کنم. تا حسی از آن داشته باشید. هنوز آنجا نیست ، اما من آن را دوست دارم. من از نوشتن خود لذت می برم. اینطور نیست که من به دلار اهمیت نمی دهم ، اما هنوز هم یک ماهی کوچک هستم.

این امتیاز ماهی کوچک است

آزمایش. ماهی های بزرگ نمی توانند به خود اجازه آزمایش دهند. آنها تاسیس شده اند. آنها چیزی پیدا کردند که برای آنها مفید باشد.

برای آنها ، آزمایش فقط می تواند تعادل خوب بین مخاطبان اسیر ، درآمد پایدار و بهره وری آنها را از بین ببرد. آنها به نوعی مارک تثبیت شده تبدیل شده اند ، یک ماموت محکم اما چابک نیستند.

آیا باید با آزادی ماهی های کوچک احساس خوشبختی کنیم؟

به هیچ وجه.

p>

اما در حالی که ما ماهی های کوچکی هستیم ، بگذارید روش های مختلفی را امتحان کنیم. و هرچه بیشتر آزمایش کنیم ، ممکن است سریعتر به نقطه ای که مورد استفاده قرار نگرفته برخورد کنیم و آن را خانه ، طاقچه ، سبک یا چیزهایی که در مورد آنها می نویسیم بنامیم.

بعد از همه ، به عنوان اسکار وایلد گفت ، بهتر است خودمان باشیم زیرا همه افراد دیگر گرفته می شوند. اما این نکته جالب است.

آیا ما می دانیم که هستیم؟

من می دانم که ممکن است احمقانه به نظر برسد. اما به جرات می توانم بگویم که اینطور نیست. بگذارید توضیح دهم.

من در مورد این هستم که بدانم واقعاً چه کسی هستیم نه شخصی که فکر می کنیم هستیم. این بدان معنا نیست که ما افراد دروغین یا جعلی هستیم. این فقط یک چیز انسانی است. ما یاد گرفتیم که معاشرت کنیم ، رفتار کنیم ، مهار کنیم ، و سرانجام شخصیتی در جهان به خود بگیریم. شخصیتی که می توانیم بگوییم.

اما من می دانم نسخه زیبایی از خود شما وجود دارد که افراد زیادی از آن نمی دانند. این شخصی است که در صمیمیت پنهان است. شاید فقط خود شما در ذهنتان شخص زیبا خود را بشناسد. از کجا این را می دانم؟ از آنجا که من انسان هستم ، و آنچه شما احساس می کنید ، احساس می کنم.

آنچه می خواهم بگویم این است که در حالی که مامعروف یا ثروتمند نیستند ، جدا شدن از نقش ما در جامعه و لذت بردن از آزادی بیان خود با کلمات ، می تواند رضایت بخش و حتی تغییر دهنده زندگی باشد. هنگام نوشتن برای به دست آوردن اصالت؟ مرتب کردن بر اساس نوع خود بودن

من معتقدم این امر مربوط به اجازه دادن به صحبت هایی است که در مورد ما جذاب است. بدون ترس از قضاوت یا تفکر درباره اینکه مردم درباره ما چه فکر خواهند کرد. ما می توانیم کم کم این کار را انجام دهیم ، با آزمایش یافتن آنچه احساس خوب است.

دلیل اینکه به نظر می رسد معتبر به نظر برسد اصیل نیستیم. بعضی اوقات سعی می کنیم مثل یک ماهی بزرگ به نظر برسیم ، از او تقلید کنیم و کسی باشیم که نیستیم.

نظر من را بپرسید ، من تاکنون توانسته ام هشت مقاله درباره نوشتن منتشر کنم ، و همه آنها متفاوت هستند طعم و مزه ، یک عطر و طعم متفاوت ، زیرا من هنوز هم صدای خوب و گریز آور را پیدا می کنم که احساس خوبی دارد. سس مخفی.

اما تاکنون فقط یک نفر در مقایسه با بقیه پذیرایی معقولی داشته است و چیزی به وضعیت ویروسی نزدیک نیست. حتی فکر می کنم ممکن است بخندید زیرا نتایج نسبتاً ضعیفی دارد. به هر حال ، اگر ما درگیر بازی نوشتن هستیم ، بهتر پوست ضخیم ایجاد می کنیم. علاوه بر این ، حل یک معمای معمایی برای یافتن سس مخفی که طعم خاصی منحصر به فرد به نوشتن شما می بخشد ، خنده دار است.

تعیین دقیق اهداف منطقی برای سلامت روان ما مهم است تا از شکستن یا فروپاشی عاطفی جلوگیری کند

اما این در مورد تعیین اهداف کم نیست. این به تعیین اهدافی مربوط می شود که برای شما مهم هستند و نسبتاً در دسترس شما هستند. درآمد ده هزار دلار وقتی تازه شروع می کنیم عملی نیست. وقتی سکه های گزارش را حساب کنیم ، باعث افسردگی می شود. و تعیین هدف بیش از حد در آینده نیز کارساز نیست زیرا ما بدون پاداش در کویر تلاش خسته خواهیم شد. ما به پیروزی های سریع نیاز داریم.

در واقع ، این یک استراتژی مشترک در مدیریت پروژه است. فواید زیادی دارد. شما می توانید روحیه تیم خود را تقویت کنید. شما می توانید پیشرفت و پیشرفت را نشان دهید و با سرمایه گذاران پیگیری کنید در این حالت ، این در مورد به دست آوردن اعتماد به نفس و قدم برداشتن به جلو است. احساس خوبی در مورد ما چرا احساس خوبی ندارید؟

به یاد داشته باشید

نارضایتی از شکاف های انتظارات و نتایج شما ناشی می شود. بر ایجاد شکاف هایی تمرکز کنید که می توانید با قدرت و مهارت فعلی خود بپرید. کم کم فاصله را بیشتر کنید. در نهایت ، شما یک ماهی بزرگ خواهید شد. چه کسی می داند ، روزی ممکن است شما یک مگالودون باشید.